- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
حق سیرتی به صورت انسان رسیده است آئـیـنـهدار جـلـوۀ یـزدان رسـیـده است از ماورای عـرصۀ جـولان جـبـرئـیل دیباچهای ز مظهر خوبان رسیده است وقتی كه پای صحبت عرش است و كبریا آذین كـنید خانه كه مهمان رسیده است سرزنـده میشود همه گلهای ارغوان عشقی لطیف تر ز بهاران رسیده است از آسمان نمایشِ رحمت چه دیدنیست الطافِ حق چو بارش باران رسیده است در مـدحت جـمـالِ سـرا پا خـدائـیاش سر رویِ دست، یوسف كنعان رسیده است از بسـكه دلـربـاسـت منـاجـاتهای او از رویِ شوقْ موسیِ عمران رسیده است ذكـر شـهـادتـیـن به لبهای كوچـكـش كودك ولی كمالِ مسلـمان رسیده است بابُ الـمـرادِ گـل پـسـر ثـامـن الحـجـج دُردانـۀ امـیـر خـراسـان رسـیـده است در بـیـن ازدحـام گـدا كـوچـه وا كـنـید نور دو چشم حضرت سلطان رسیده است ریحـانۀ بهـشـتی شـمـس الـشـموس شد خورشید زادهای زِ امامان رسیده است بـابـا كُـش اسـت نـاز عـلی اكـبـریِ او تـاج سـر تـمـام جـوانـان رسـیـده است مولَی الـكـریـم بـنـده نـوازی، گره گشا دلسوز سائلان و فـقـیران رسیده است عاشق كُشَ است لحن حـجـاز لـبانِ او تفسیرِ جامع هـمـهْ قُـرآن رسـیـده است مسكـینی و اسیر و زمین خوردهای بیا شأنِ نـزول سورۀ انـسـان رسیده است مجنون كه جایِ خود به تـمنای دیدنش لیلی به گـیـسوان پـریشان رسیده است زانو زده به پـیـشِ عـلـومش تمام عـلم عـلامـۀ هـمـیـشـۀ دوران رسـیده است تـضمـیـن شیـعـه بـودن ما با ولایـتـش احـیـا گر مـبـانی ایـمـان رسـیـده است دستش كه هیچ نام عظیمش گره گشاست صاحب لوای بخشش و احسان رسیده است بـا نـام او بـراتِ شـهـادت دهــد رضـا باب وصالِ جمله شهیدان رسیده است مُـهـر امـامت است مـیانِ دو شـانـهاش در ظلمت زمان، مَهِ تابان رسیده است چون مادرش مشخصۀ حق و باطل است میزانِ بینِ جنّت و نیـران رسیده است اربـابِ مـا مُــراد چـهــل سـالـۀ رضـا بـدرالمـنـیـر لـیـلۀ هجران رسیده است حـاجـت بـیـاوریـد كه بـابـا شـده رضا كوری چشم جمله حسودان رسیده است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
ای قـمـر شـمـس ولایت جـواد ای گـهـر بـحـر عـنـایت جـواد حـجّـت حـق بـاب مـراد هـمـه نـجل عـلـی دسته گـل فـاطـمه بر همه خوبان جهان سروری محـمّـد اسـتّی و عـلی پـروری چشم رضا از همه سو سوی تو مـاه رجـب شـیـفـتـۀ روی تــو روی دل آرای تـو بَـدر رجـب لــیـلـۀ مـیـلاد تـو قــدر رجـب جود به خاک درت آرد سجود بسـتـه به جود تو تـمـام وجـود صورت تو بـاغ و بهـار رضا تـویی هـمه دار و نـدار رضـا حُـسـن تـو مـرآت خـداونـد تـو بـهـشـت بـابـا گـل لـبـخـنـد تـو بیخـردان طـعـنه دیگـر زدنـد بر پـدرت تـهـمـت ابـتـر زدنـد ولادت تـو کـوثـری دگـر بـود روشـنـی چـشـم و دل پدر بود نـور شد و نـور شد و نور شد چشم همه تـیـره دلان کور شد سـمند عـلـم و مـعـرفت رام تو گـره گـشـای عـالـمـی نــام تـو عـطر ریاحین جـنـان خاک تو روح رضـا در بــدن پـاک تـو بــاب تـــولاّی تـو بــاب خـــدا مصـحـف روی تو کـتـاب خدا عــقـل نـهـالـی ز دبـسـتـان تـو عـلم گـلـی رسته ز بُـسـتان تو بـیـن امـامـان ز عـطـای زیـاد تـویـی مـلـقّـب بـه امـام جــواد جز تو که حرز مادر خویش را بـه قــاتـل پــدر نــمـایـد عـطـا شبی که مأمون سـتمکار مست بُرد به قتل تو به شمشیر دست در دل تاریک شب ای جان پاک کرد تن پاک تو را چاک چاک صبح که آن بیخرد آمد به هوش گشت سراپا همه سوز و خروش گـفـت مرا قـتل رضا بس نبود کشتن نجـل مرتـضی بس نبود چگونه من در نظر خاص و عام شهـره شـوم به قـاتـل دو امـام قاصد مأمون به تحـیّر شـتافت در بـدن پاک تو زخـمی نیافت کرد سـراپـا به وجـودت نـظر دید ز گـل خوب تری خـوبـتر از رخ مأمون عرق شرم ریخت زمام اقـتدارش از هم گـسیخت از پی دیـدار تو بـشـتـافت بـاز گفت که ای مهر سپهر حجـاز جسم تو شد به تیغ من چاک چاک از چه کنون سالمی ای جان پاک گفت که از دعای زهراست این معجـز حـرز مـادر ماست این مـرا خـدای داورم حـفـظ کـرد به یُمن حرز مادرم حفـظ کرد شد خجل از کار خود آن رو سیاه گشت به پیش کرمت عذرخواه عفو از آن جرم و خطا کردیش خواست دعا را تو عطا کردیش جـود خـدائـیت چـههـا میکـنـد پیش خطا لطف و عطا میکند ای به فـدای تو و جودت جواد جود وجودش ز وجودت جواد تـو دست جـود خـالـق اکـبـری جـواد اهـل بـیـت پـیـغـمـبـری بحـر نـمـی از کرمت یا جـواد جـود گـدای حـرمـت یـا جـواد روی تو شمس الشّرف اهلبیت ای دُر نـاب صـدف اهـلـبـیـت کـودک نه ساله بُدی کز کـمال داده ای پاسخ به هزاران سؤال زاده اکــثـم ز دُر افــشــا نـیـت گـشـت یکی طفـل دبـسـتـانـیت مانده ز هر قیل و ز هر قال بود گـویی از آغـاز کر و لال بود لکنت نطقـش به لب افتاده بود گویی طفلی عـقـب افـتـاده بود از کف مأمون چو رها گشت باز ماهیکی گرفت و برگـشت باز تا بـبـرد ره به کـمال تو بـیـش فشرد ماهی را در دست خویش گـفت که ای نـور دل بوالحسن فاش بگو چیست کف دست من پاسـخ تو دوبـاره اعـجـاز کرد پـرده ز اسـرار دگـر بـاز کرد قصّه تـبـخـیـر و هـوا و شکار گـشت ز دُرج سـخـنت آشکار حـلـم ز رفـتـار شـمـا حـلم شد عـلـم ز گـفـتـار شـمـا عـلم شد مـعـادن حـکـمـت حـق شمائـید مسـاکـن رحـمـت حـق شمائـید شـمـا هـمـان ائـمـة الـدّعــائـیـد مــشـاعــل انــوارةُ الــهــدائـیـد جـلالـت خـدا نـشـان شـمـاست آیـۀ تـطـهـیـر به شـأن شماست کلامتان نور و عمل رحمت است معجزه و موعظه و حکمت است ارث نبّـوت رسول از شماست مجد و کرامت بتول از شماست طاعـت مـقـبـولـۀ حـق شمائـید رحـمت مـوصولۀ حق شـمائید شما امـامـان هـمـگـی جـوادیـد بـاب نـجـات و قــبـلـۀ مـرادیـد قرآن یک دم از شما جدا نیست هر آنکه بیشماست با خدا نیست «میثم» را بر درتان التجاست امیـد او به مَن اتـاکُـم نَـجـاست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
عاشقـم عاشق نامی، منم و شوق امامی غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی دفزنان، خواند مدینه: طَلَعَ البَدرُ عَلَینا سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من بندۀ پیـر خرابات و عجب لطف مدامی آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی! بیتو چرخیدن بیعشق؛ چه احرام حرامی! پسر حیدری و خاتم جود است به دستت شود آزاد، نگاهـت اگر افـتد به غلامی عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟ من از آن روز که در بند تو هستم، شدم آزاد ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت دل تنگم چه کند؟ گر نکند بر تو سلامی ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک که بر این سلسله نامش بشود حُسن ختامی نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش که خـروش قـلمم را، برسانم به قـیامی
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
دهم ماه رجب، عیدِ جواد ابن رضاست عطر ریحانه ز ریحانه در امواج فضاست به رضا دسته گـلی کرده خداونـد عطا که گلستان وجود از نفسش روح فزاست این جواد است، جواد است، جواد است، جواد که همان بحر وسیع کرم و جود خداست خـط و خالش همه آیـات خـداوند مجـید طاق ابروش، همان قبلۀ ارباب دعاست نـه فقـط نـام محمد که ز سر تـا قـدمش خلق وخوی و شرف و قدرِ محمد پیداست روی نادیـده بـه رویش همه لبخند زنید رونمایش گـل لبخند عروس زهـراست ذرّهای بوده ز خورشید جمالش خورشید قطرهای خُرد ز دریای عطایش دریاست کرم از روز ازل سـائل کـوی کـرمش جود تا شام ابد بر در این خانه گداست جان مُرده شود از فـیض نگاهش زنده خاک قبرش بخدا بر دل بیمار، شفاست کـوثـر حـجـّت هـشـتم که ده مـاه رجب آفــتـاب رخ او قـلـب رضـا را آراست نام نـیکـوش محـمـد، لقـب اوست جواد تــقـیِ مـتـّـقـی و روح بـلـنـد تـقــواست هـشت دریای ولایت بُوَد اینـش گـوهر گوهری که سه دُرّ درج شرف را دریاست همچو قرآن محمد به سر دست علی ست جان عـالـم بـه فدایش که شبـیه باباست رخ رضا، حُسن رضا، خلق رضا، خوی رضا پای تا سر همه مرآت کمالات رضاست کـاظـمینش حرم امن الهی شب و روز حرمش کعبـۀ دل، قـبلۀ ارباب دعاست وسعـت مُلک خـدا دایرۀ رحمت اوست همه جا ملک خدا، جایی اگر نیست کجاست؟ پور اکثم چو به پیش سخنش گشت ذلیل مرگ خود را ز خدا زادۀ هارون میخواست در پی مـسـئـلـهای داد هـزاران پـاسـخ که علومش همه میراث رسول دو سراست طـفـل نـه سـالـه بـه کل عـلما فـائق شد این قبا جز بـه قـد آل عـلی نایـد راست وسعت هفت سپهر است بـه ظلِ علمش سایۀ او به سر مِهر و مه و ارض و سماست داد یک دم خـبر از سِرّ ضمیر مأمـون شاهدم قصۀ آن ماهی و ابر است و هواست آنـکه فرمود رضا من بـه فـدایت گردم چه بگویم به ثنایش به خدا فوق ثناست قـــصـۀ آمــدن و رفــتـن او در عـــالـم گر بـه تاریخ بـبـیـنـیـد شبـیه زهراست ای شما شیعـه اثـنی عـشـری فخر کنید همه گویید جواد ابن رضا رهبر ماست زان سبب در دو جهان اشرف مخلوقاتید که تولای علی مکـتب و آئـین شماست این ولایت که خدا کرده عطایت"میثم" گر به فردوس کنی روز جزا ناز رواست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
زِ فـهـمـم فـراتـر جـوادالائــمّـه هــزاران بـرابـر جـوادالائــمّـه زِ هر خـوب، بهـتر جوادالائمّه زِ هر بهـتری، سر، جوادالائمّه شَــهِ ذرّه پــرور جــوادالائــمّـه همه دُرّ و گـوهر جـوادالائــمّـه هـم اول هم آخـر جـوادالائــمّـه ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه خـبـردار سازید هر چه گـدا را کـه بـایـد بـبـیـنـنـد آقــای مـا را ببینند در چهرهاش مصطفی را جمالِ عـلیبن موسی الرضا را بـبـیـنـنـد اعـجـاز دست خـدا را ببـیـنـند سیـمای مشکـل گـشا را بـه دامـانِ مـادر، جـوادالائــمّـه ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه ارادت چه خوب است ابراز گردد بـبر نام او تا که اعـجـاز گردد خوشا نوکریهایمان ساز گردد هُویّت به این شکل احراز گردد به نامش اگـر صبح آغاز گردد زِ کارم هـزاران گره باز گردد دعـایـی کـند گـر جـوادالائــمّـه ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه تو آن رنگ و بوی بهاری که مانده زِ شمس الشموس آن نگاری که مانده من و سیـنۀ بیقراری که مانده تو و بخششِ بیشماری که مانده به جز نوکری چیست کاری که مانده؟ به قربان این یادگاری که مانده زِ زهـرا و حیدر، جوادالائـمّـه ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه جز این خانواده به کس دل ندادم که این خانه بوده است باب المرادم مـرا مـادرم نــوکـری داد یــادم بـرای غـلامـیِّ این خـانـه زادم به فـکـر زیـارت اگـر اوفـتـادم مقـیّـد به رفـتن زِ باب الجـوادم شفیع است به محشر جوادالائمّه ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه زِ ماهِ رخـش نـور تابیده میشد طراوت به آفـاق پـاشیده میشد اگر شاخصِ جود سنجیده میشد شهِ کـشور جـود نامـیـده میشد گر از بخشش و جود پُرسیده میشد همه در امامـانِ ما دیـده میشد ولی بـیـشـتـر در جـوادالائــمّـه ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه ازل تا ابـد از خـدایـش سلامش یَمِ عـلم، میبارد از هر کلامش زِ دست رضا ریخته مِی به جامش صفاتش هویداست از رویِ نامش کند ماه سجده به هر صبح و شامش نگـنجـد فـقـط ذرّهای از مقامش به هـفـتـاد منـبـر جـوادالائــمّـه ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه دگـر روز آمـد، شبِ تـار رفـته دگر خواب از چـشم بیدار رفته دلـم هـر کجـا در پِـیِ یـار رفته نه یک بار و ده بار، صد بار رفته جـمـالش گـمـانم به کـرار رفته و در زُهد و تقواش انگار رفته به موسی بن جعـفر جوادالائـمّه ســلام خــدا بـر جــواد الائــمّـه
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست ما همه مست ولائـیم که آزاده علیست سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست همه شان باب حوائج همه شان باب مراد همه شان یا که کـریـمند و یا اینکه جواد آمـدی تـا كـه نـگـاه پـدرت تـر نـشـود تا كه هر بیسر و پا منكر كوثر نشود تا فـرامـوشِ كسی آیـۀ وانـحـر نـشـود نسل تو چشمۀ عشق است كه ابتر نشود پشت در پشت همه مـظهـر اعـطـیـنائـید همه هـسـتـید عـلـی و هـمگی زهـرائـیـد آمـدی و نهـمـین بـاب اجـابـت شدهای پسر عـاطفه و عـشق و محـبّت شدهای بین گهوارۀ خود نـور حقـیقـت شدهای در همان كودكیت ركن ولایت شدهای یک نظر کن که فـلک در حرکت میآید از قـدمـهـای تـو عـطـر بـرکـت مـیآیـد آمدی هر طپش دل شده غـرق هیجان شاه شمشاد قـدان خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان همه گفتند که جان در گرو جـانان است پسر حضرت سلطان خودش سلطان است عشق همراه شما تا دم آخر زنده است ریشۀ دین خدا از كرمت سرزنده است نهضت سبز كریمانۀ حیدر زنده است با شما تا به ابد نام پیـمـبر زنـده است چــقــدر نـام مـحــمـد بـه شـمــا مـیآیــد هـمـه گـفـتـنـد ولـیـعـهــد رضـا مـیآیــد مُـومـنٌ بِـسِـرِّکُـم، شاهِـدکُـم، غـائِـبِـکُـم یُـسلَکُ سَبـیـلَکُم یَـکِـرُّ فِی رَجـعَـتِـکُـم وَ تَــوَلَّــیـتَ بِــهِ اَوَّلـــکُـــم آخِـــرِکُـــم اَبـغَـضَ الله وَ مَن عَـدُوِّکُـم اَبـغَـضَکُـم یا مَن اَرجُوه دهم عاشق و مجنون توأیم پـاسـخ جـلـوۀ ایـن الــرجـبـیــون تــوأیـم قـد برافـراشته کردی عـلم حکـمت را به قـیـامت بکـشـانی دم قـد قـامـت را به کجا سجـده کنم شکر کنم نعـمت را که نـگـاه تـو گـشایـد گـره حـاجـت را پـدرانـم هـمه گـفـتـنـد از این بـاب مـراد ای جـواد بـن جـواد بـن جـواد بـن جــواد باز هم در دل من شوق حرم افتاده است و ضریحی كه پناه دل هر دلداده است حُس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است هر طرف مینگرم پنجرۀ فـولاد است كـرم قـابـل لـمـسـت كـرم سلـطـان است حـرمـت مـثـل رواق حـرم سلطان است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
رستخـیز کـلمات است، قـلم میخواهم دل من میرود از دست، قلم میخواهم جوهرم مست شده؛ مست، قلم میخواهم ساقـی از میکـدۀ عـرش شراب آورده از لغـت نـامـۀ حـق، واژۀ نـاب آورده خوش ترین حال اگر حال پریشانی ماست بهـترین باده اگر بادۀ روحـانی ماست بخدا لطف همان یار خراسانی ماست شیعه بوده است از آن روز ازل مست رضا ذکر او تا به ابد چیست، أناالمست رضا امشب این شاه خراسان سر دیگر دارد تا که از عـرش الهـی ثـمـری بردارد هر که در نسل خودش با برکت تر دارد شرفُ الشمس تر از ماه خدا، بسم الله پـسـری مثل جـواد بن رضا، بـسـم الله هیچ کس مثل رضا شاه کرم پرور نیست کودکی خوبتر از ابن رضا دیگر نیست دشمنش لال شود، کوثر ما ابتر نیست قمری کرده به دست قمری جلوه گری چه مبارک پدری و چه مبارک پسری آه ای شب زدگان، ماه رضا ماه همه است پسر شـاه، به والله شهـنـشاه همه است او که با سن کم خود ولی الله همه است بین گـنجـیـنۀ زهـرا نهـمین دُر شده و درک او بیـشتر از حـدِّ تصور شده و دوست از وسعت این جود و سخا مبهوت است دشمن از منطق وعلمش بخدا مبهوت است از کرامات جواد بن رضا مبهوت است او اشاره بکـند معجـزهها خـواهد کرد ماهی بحر در افلاک شنا خواهد کرد آمده تا که جهان پُر شود از جود جواد قطره در جوف صدف دُر شود از جود جواد عالمی غرق تفکـر شود از جود جواد نه فقط بر من و ما جود و کرم دارد او به امامان، بخدا جـود و کـرم دارد او قدسیان، روبرویش بال و پر انداختهاند شیرها، پیش نگـاهش جگـر انداختهاند عـلماء، پای علـومش سپـر انداخـتهاند علم و حلم و کرم و جود اساساً با اوست آنچه خوبان همه دارند، تماماً با اوست شعـرا، واژه کم آمد، بنـویـسیـد جـواد جـبـرئـیـل آمـده بـاید بنـویـسـیـد جـواد بعد از این جای محمد، بنویسید جـواد او علی، حضرت زهرا و حسین و حسن است پسر شاه خـراسـان هـمۀ پنج تن است دشمنانش، بخـدا پـست تر از خـاشاکـند دوستـانـش هـمگـی محترمند و پـاکـند زائــران حــرم او، هــمـۀ افــلاکــنــد عـاشـقـان حـرمـش اهـل نجاتـنـد هـمه انبـیاء، دور و برش در صلواتـند همه
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
شد امشب از رخ ابن الرضا چشم رضا روشن چنان كه چشم احمد شد ز روى مرتضى روشن به چشم دل تماشا كن كه هم چون اهل دل بینى ز نور كبریایى شد حـریم كـبـریا روشن امام هشتمین را داده حق طفلى كه مىباشد ز انفاسش صبا خرم ز رخسارش فضا روشن گلستان حیاتش زین گل ریحانه شد خرم شبستان امیدش گشت زین بَدرُالدُجا روشن همه شب تا سحر بر مهد ناز طفل نوزادش به جاى شمع باشد روى آن شمس الضحى روشن جواد آمد كه شادان شد ز میلادش دل زهرا جواد آمد كز و شد قلب ختم الانبیا روشن الا یا خاندان وحى و قرآن یا بنى الزهرا ز میلاد جواد ابن الرضا چشم شما روشن شكوه رحمتش چون مهر باشد هر طرف تابان مقام عصمتش چون روز باشد هر كجا روشن شود از غم چو شب روز بد اندیشى كه پندارد نماند مشعل دین مبین بعد از رضا روشن دگر تا روز محشر روشن و خاموش مىماند چراغى را كه میسازد خدا خاموش یا روشن مؤید را چه وحشت اندرین ظلمتسرا باشد كه دارد جان و دل پیوسته از نور ولا روشن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
از شـبـسـتان ولایـت قـمـرى پـیـدا شد از گـلـستـان هـدایـت ثـمـرى پـیـدا شد شب میلاد جواد است، نـدا زد جبریل كز پـى شام مـبـارك سحـرى پـیدا شد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
آفـتـابی امشب از بـیت رضا سر میزند کز فروغش طعنه بر خورشید خاور میزند بشکـفـد در دامن ریحـانه زیـبا غنچهای کـودکی لبـخـنـد در دامـان مـادر میزند امشب از میلاد مسعود جواد ابن الرضا شیعیان را پیک شادی حلقه بر در میزند کوری چـشم حـسود و شادی قـلب رضا پرده یکـسو از رخ او حیِّ داور میزند حق به پاس حرمت مولود مسعود جواد عاصیان را مُهر آمرزش به دفتر میزند تا گـذارم سر به پایش تا بگـیـرم دامنش گرد رخسارش دلم پروانه سان پر میزند آن که جودش خیره سازد چشم هر فرزانه را و آن که با علمش به جان خصم آذر میزند آنکه عاجز ساخت یحیی را به هنگام سوال آنکه بر هم بـزم مـأمون ستمگـر میزند آنکه در سن طفـولیت کـنار باب خویش ناله از دل در غم زهرای اطهر میزند آنکه جد مصلح دنـیـا و دین مهـدی بُـوَد مهدیاش بر دار، جسم آن دو کافر میزند در غم جانسوز هجرانش هنرور روز و شب نـالـۀ یـابن الحـسـن بـا دیـدۀ تـر مـیزنـد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
هـزار جان گرامی فـدای جـود جـواد دل شكـسته خود بستهام به بود جـواد هماره میرسد از كائنات و مخلوقات ندای ذكر و ثنا، مدحت و درود جواد همه خلایق عالم، غریق نعمت اوست چرا كه نیست حدودی برای جود جواد وصی حجّت هـشـتـم، سـلالـۀ زهــرا خـدای حَـیِّ تـوانـا بود شـهـود جــواد شب تولد دریای جـود و احسان است رسد به گوش سماواتیان، سرود جواد در این ولادت چشم و چراغ بزم وصال شده است شـاد، دل والـی ودود جـواد از آنكه سجدۀ شكرش، فضل خداست قبول حضرت جانان شده سجود جواد قـدم به عـرشـۀ زیـن بـراق نـور نهاد به سوی حضرت سبحان بود صعود جواد ز ذیل فضل و عنایات او ندارم دست كه زندهام به عنایات و هم وجود جواد بـه اشـك دیـده بـشـویـم دفـاتـر گـنـهـم كه متصل شده قطره به بحر جود جواد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
آرزوی وصـل دلــبــر داشـتـم بند هوش از پای دل بر داشتم تـا مهـیـا بـهـر پـروازی شـوم همسفـر با یـار همـرازی شوم ناگهان یـارم دل و جـانم ربود دلبری کز روز اول رخ نمود آمد از لطفش قفس را در شکست در خیالم صحنههایی نقش بست با مـلائـک در تـرنّـم شـد دلـم از صفا پُـر شـد تـمـام محـفـلم بـا نـسـیــم آرزوهــا در فـلـک گوئـیـا بر هم خورد بال ملک قدسیان جام طهورایی به دست جرعه ریز عاشقان می پرست حوریان در رقص و آواز و سرور غوطهها بنموده در دریای نور آسـمان مـشتـاق روی مـاه بود مـاه عـالـم دیـدهاش بر راه بود عرش خود را فرش ره کرده خدا تـا رســد دردانـۀ جــان رضـا با حضورش مصطفی آید به یاد نام زیـبـایـش محـمـد یـا جـواد یا جواد ای ساقی جـود و کرم ای نگـاهت چـشمۀ نـور حـرم یا جـواد ای قـبله لطف و صفا معدنی از رحمت و مهر و وفا یا جواد ای روح و ریحان رضا زینت و نور دو چشمان رضا یا جواد ای کـوثـر حق جام تو ای سـخـاوت وامـدار نــام تـو یا جـواد ای رمـز هـستـیِّ همه سـاقـی صهـبـای مـستـی هـمه ای بلـندای وجـودت وجه رب نام زیـبا و قـشنگـت ذکـر لـب بر لب مستان تویی شعر وصال روی گلها از تو بگرفته جمال خـال زیـبـای تو دام هـر نظـر چهـرهات نقـاش گـیتی را هـنر گر نمایی یک نظر بر خاک ما دیگر از رونق بـیـفـتـد کیـمـیا کیـمـیـا دارد اگر قـدری گران از غـبـار کـوی تو دارد نشان آرزوی دیـــدنـت دارد دلــــــم هـجـر و دوری تـو آزارد دلـم هـر دلـی بـاشد مـقـیـم دیـر تو روزه دارد تـا ابـد از غـیـر تو عـالـم هـسـتـی فـدای جـان تـو جـان ما بـاشـد بـلا گـردان تو کی رسم در کوی تو ای نور عین تا نمایم حـج تو در کـاظـمـیـن کـاظـمـیـنـت قـبـلۀ دلـهـای مـا آروزی دیــدنـش ســودای مــا سائـلانی بی پـناهیم ای جـواد از گـدایانت نما یک لحظه یاد یـاد کن از ما دمی با زمـزمـه ای عزیز و نـور چشم فـاطمه
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
لب قاصر از بیان جـواد الائـمّـه است عـالـم گـدای خـوان جـواد الائمّه است فصل بهار و ماه رجب، عطر و بوی یار این عـیـد عاشقـان جـواد الائـمّـه است مــا را گـدای سـفــرۀ آقــا نـوشـتـهانـد از لطف بی کـران جـواد الائـمّـه است بـاکی ندارد از غـم مسکـیـنیاش گـدا وقـتی که در امـان جـواد الائـمّـه است حاتم که شهرتش همه جود و سخاوت است خود جـزو سـائـلان جـواد الائمّه است جـویـند سائلان همه نام و نشان از او ابـن الـرضا نـشان جـواد الائـمّـه است با مقـدمش، عـیان شده نـسل امامـتـش این افـتخـار از آن جـواد الائـمّـه است هرگز نگشته خـلق، مبارک تر از شما این جـلـوۀ عـیـان جـواد الائـمّـه اسـت این آستان که خـادمیش فخر اولـیاست درگــاه و آسـتـان جــواد الائـمّـه اسـت مـشـکـل گـشا تـرین قـسـم بعد فـاطـمه در مُلک طوس، جان جواد الائمّه است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
بیا به شهر مدیـنه نگـاه را حس کن به دل سفر کن و نزدیک راه را حس کن بیا به روی مسیح آفـرین حق بنگـر شمیم یوسف بیرون ز چاه را حس کن بیا به صفحه اعمال عاشقـان امشب شروع بخشش و ردّ گناه را حس کن بیا به برکۀ چشم رضا ز شوق امشب جمال منعکس و روی ماه را حس کن شکوفهای علوی بر درخت طوبی بین بیا حضور ولیعـهد شاه را حس کن مدیـنه مکّـه شد و جـلـوه گـاه زهـرا شـد بخـوان ترانه که سلـطان عشق بـابـا شد رسید آنکه به قرآن عشق کاتب شد شبیه جدّ خودش مظهر العجائب شد ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد همانکه ماه رخش قـبـلۀ کواکب شد چـقـدر آمـدنش بر پـدر مبارک بود که شکر و سجده برای امام واجب شد به کوری همۀ بخل طیـنـتـان جهان تمام جود خدا را رسید و صاحب شد رسـیـد آنـکـه جـواد الائـمـه شـد نـامـش همان که جـود و کرم هست تشنۀ جامش جمال بیمثلش جلوه گاه خورشیدی زبان پُر گهـرش آیههای تـوحـیدی دلـیـل بـنـدگـی حـق ولایـت تـامـش خدا ستـیز بود هرکه کرده تـردیدی به جای پای خدا پا نهد هرآنکس که کند همیشه از این شاهـزاده تقـلیدی بگو بگو به خدا عشق او فزونتر ده برای ما بپسند آنچه خود پـسنـدیدی تمام جـلـوۀ الله در رخـش پـیـداست توان جـمال نبی را در رخش دیدی چـه کـفـر بـاشـد و ایـمـان دلـم بـود آزاد مــنــم غـــلام درِ خــانــۀ امـــام جــــواد بهشت عاشق عطر و شمیم گیسویش کـلـیم عابد محـراب طـور ابـرویش ترانه ساز غـزلها صدای زیـبایش قـیـامت ابـدی میکـنـد بـپـا هـویـش ستاره عاشق برق نگـاه پُر فـیضش بهار، فصل خـزان بهـار مـیـنـویش یگـانۀ پـدر است و پـدر بود عـاشق به چـشـمهـای زلال نـگـاه جادویش قنوت دست گدایش روا کـند حاجت محّـل رفـع نـیـاز پـیـمـبـران کویش ز چشمۀ برکـاتـش مـی ولا عـشق است ز او شنـیدن عرض دل گـدا عشق است خـمـار دیـدۀ جـام شـرابـنـاک تــوأم منم که آدم دار و درخت و تاک توأم همیشه ایـمن هـرز دعـای تو هـستم به جستجوی نهم در پی پـلاک توأم منم که حرفۀ اجدادیام گدایی توست به رسم عشق و جنون عبد سینه چاک توأم منم دخـیل بخـیلی که با تو میمـانم همیشه زندهام از عشق چون هلاک توأم زیـادی گـلـتـان هـستم و خـوشم آقـا که هم سرشت شمایم غبار خاک توأم تـوئـی ادامـۀ نـسـل بـلـنـد و پُـر ثـمـرت دلـیــل خــنــدۀ رخــشــنــدۀ لـب پــدرت چه خوب آمدی ای امتداد پـیغـمـبر رسید ارث ولایت به دست تو آخـر ولید برتر و خوش یمن نسل ثارالله صدای قـلب امامت، سـلالـۀ کـوثـر برای اهل دو عـالـم تو حجت اللهی برای شاه غریبان توئی عـلی اکـبر بیا به جـمع شلوغی به امـر بابـایت که از تو بهره بگیرند مُسلم و کافـر عصای پیری بابائی و عصای زمین بشر توئی و کرامات توست فوق بشر تــمـام جـلــوۀ چــشـم انـتـظـاری پــدری نه، بلکه بهـر پـدر جان و پـارۀ جگـری سلام حق به شما ای طلـوع زیبائی قـشـنگی هـمۀ خـواب های رویـائی تو نور اوّل و آخـر تو دائـماً هـستی تو آفـتـاب ازل مـاهـتـاب شب هائی به سن و سال تو کاری ندارم ای آقا به سن ّکـودکیات هم امـام و آقـائی بیا و خـانه تـکـان دل سیـاهـم بـاش کنون که جا به دلم کردهای عجب جائی اگر چه پای تو برسنگ خورد و افتادی ولی تو تا به قـیامت همیشه بر پائی به روی خاک زمین خوردی و شدی مضطر ز سـیـنـه نـالـه زدی وای مــادرم مــادر
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
ای سائل سائـلت، کـرامت مرهون تو جـود تا قیامت ای ثبت به خط و خال و حُسنت توحـید و نـبـوّت و امامت خلق دو جهـان پی گـدائی دارند به درگهـت اقـامـت هم کوچک کوچکت بزرگی هم بـنـدۀ بنـدهات زعـامت مانـند نهـال در بـرت خـم خوبان همیشه راست قامت تا هست خـدای را خـدائی تو جود کـنّی و مـا گـدائی تا ماه جـمال خـود نمودی از شمس شموس دل ربودی از غیر خـدای چشم بستی بر ذکر خدای لب گشودی قرآن ز رخ تو بوسه برداشت تو آیه به زیر لب سرودی عالم همگان تو را ستودند چون تو که خدای را ستودی تا شـام ابـد کـریـم هـستی از صبح ازل جـواد بودی از نور تو ای چراغ بینش روشن شده چشم آفـرینش ریحـانه، محمّدی دگر زاد یـا آمـنــهای پـیـامـبـر زاد یا بـنـت اسـد عـلّـی دیگـر یا فاطمه نـازنین پسر زاد دریای عفاف گوهر آورد یا شمسۀ برج دین قمر زاد من هرچه بوصف او بگویم آن مادر خوب خوب تر زاد از بهر رضا رضای دیگر فرزند نگو، بگو پـدر زاد آئـیـنه حُـسن سـرمـدی تو سـر تا به قـدم محـمدی تو وصف تو کجا ز من برآید این کار کی از سخن برآید؟ قـابـل نـبـود بـپـات ریـزم گـیرم دُرم از دهـن بـرآید با یـاد تو دل قـرار گـیـرد از شوق تو جان ز تن برآید لبخـند زنـد به بـاغ حُسنت هر لاله که از چمن برآید تو خنده بزن که اشک شادی از چـشـم ابوالحسن برآیـد ای پای به فـرق عالـمینت شهر دل ماست کاظمیـنت آبـای تـو مـقــتـدای عـالـم ابـنـای تـو رهــنـمـای آدم با ماهی کوچکی که مأمون در دست فشرده بود محکم میخواست تو را بیازماید ای آئـیـنـه دار راز عـالـم تنها نه ضمیر او که گفتی از ابر و هـوا و ماهی و یم از جاه تو مات، نجل هارون بر عـلم تو محو، پـور اکثم کس مثل تو حل نکرده کامل یک مسأله سیهزار مشکل عـشق آیـتـی از ولایت تو دل شـیـفـتـۀ حـکـایـت تـو منسوخ شود عـلـوم عـالـم با یک سخن از روایت تو در چـاه عـدم فـتـد ظلالت بـا پـرتـوی از هـدایـت تو در وادی شرم گم شود جود از بخـشـش بـینهـایت تو هر کس به تو ظلم کرد آخر شرمـنده شد از عـنایت تو از بسکه کریمی و جوادی بر دشمن خویش، حرز دادی ای جود و عنایـتت خدائی کـار تو همه گـره گـشائی از سلطـنت دو عـالـمم به در کوی گـدای تو گـدائی صد بارم اگر جدا شود سر به کز تو فـتد مرا جـدائی بیمهـر تو هیچکس نباشد از آتـش دوزخـش رهائی جز تو که دهد ز لطف و رحمت پـاسـخ به نـوای بینـوائی لطفی، کـرمی، که بیـنوایم هر چند بدم، من از شمایم ای هـسـتـی اولـیـا ولایـت دل عاشق و روح مبتلایت شمس نهـم و امـام هـشـتم گـفـتـا پـدرم شـود فـدایـت از صبح ازل جواد بودی تا شـام ابـد هـمـه گـدایـت دلهـای هـمه خـدا پـرستان زوّار حـریـم بـا صفـایـت در چشم رضا خداست پیدا از آئـیـنـه خــدا نــمــایـت هم چشم و چراغ مرتضائی هم پـارۀ پـیـکـر رضـائی از ماه گرفـته تا به مـاهی بیمهر رخت همه سیاهی با مهر تو مرگ زندگـانی بیمهر تو زندگی تـبـاهی دادار و ائــمـه و نــبـیّـیـن دادند به عـصمتت گواهی با مهر تو از گـنـاهکـاران بخـشـنـد مـدال بیگـنـاهی دست من و دامـن ولایـت ای حـجّـت بر حـق الهـی مدح تو کند زبان «میثم» بادا بـفـدات جـان «میثم»
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
امشب از لطف خدا شادی و شور است به پا از گـلـستان وِلا غـنچـه گـلی شد پـیـدا شاد باشید که نور عدل و داد آمده است آمد امشب به جهان نـور خداوند مبین منشاء جود و کرامت، نهمین رهبر دین
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
دوباره سَرَم در هوایِ شماست تـمـامِ دلـم سـر سـرایِ شماست بـه سـویِ خـدا رفـتـم و دیـدهام فـقـط ردِ پـا ردِ پـایِ شـمـاست خدا هم فقـط از شما گفته است گـمانم خـدا هـم خـدایِ شماست گـدایـی بـرازنـدۀ ایـلِ مــاسـت بـرازنـده بـودن برای شـماست نـدارد تـفـاوت کـجـا مـیرسی که هر انـتهـا ابـتـدای شـماست خیالم از این و از آن راحت است گـرههـام دست دعـای شماست کم اینجا ندیـده بـرایش بد است دلـم مـسـتـحـقِ زیـادِ رضاست فـقـط مینـویـسـد رضـا تـا ابـد و شُکرِ خـدا بیسوادِ رضاست نجف، کـربـلا رفتم و گـفـتهاند که راهش دهید از بلادِ رضاست گـره میخـورد زنـدگـیام ولی همین نا مُرادی مُرادِ رضاست به خـود آیـم و بـاز بـیـنم سـرم رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست اگر گوشِ دل را دهی میتوان که از کعبه هـم ذکر مولا شنید زمین خشکسالی تَرک خورده بود ولی ناگـهـان بـویِ دریـا شـنید دلِ انـبـیـا بــر دری مـیتـپــیـد که از آن صـدایِ شـما را شنید خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد شبی که رضـا ذکـرِ بابا شـنـید تو هم مادری هستی و میشود که از قـلبِ تو نامِ زهـرا شـنید به کـوریِ چـشـمان نـا بـاوران هـمه محـوِ رویِ پـیـمـبر شدند عـسلهای کندویِ لبهای توست گر این روزها شهد و شِکر شدند برای تـمـاشـای لبـخـند تـوست عـلی اکبریها کـبـوتـر شـدنـد کریمی کرامت جوادی و جـود چه خوش کُنیههایت مکرر شدند خـدا دیـد چـشم پُر احـساس تو از آن ابتـدا غـرقِ مـادر شـدند
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
ما تا نفـس داریم از حـیـدر بخوانیم از معـجـزات دائم این در بخـوانـیم این چارده رکعـت نماز عـاشقی را رکعت به رکعت تا دم آخر بخوانیم ما را درین عـالـم خـدا آورده تا که بـد خـواه آل الله را کـافـر بـخـوانیـم دنیا و محشر در عذاب اندر عذابیم هر بیسر و پا را اگر دلبر بخوانیم حالا که رسوایی نصیب ابـتران شد خوب است با هم سوره کوثر بخوانیم دنیا دوباره عطر زهرا دارد امشب حال سیه رویان تمـاشا دارد امشب امشب ببـیـن دنیا ولیـعـهـد رضا را دسته گـل صدّیـقـه و خـیـرالنـسا را هر کس غـلام خانه ابن الـرضا شد حـاتم نماید گـوشۀ چـشـمش گـدا را امکان ندارد رد شود، هر کس قسم داد بر جان این آقا، علی موسی الرضا را هر بندهای که شد دلش ابن الرضایی دارد همیشه پشت سر، دست خدا را آن قدر از میـخـانـۀ او خـیر دیـدیـم آن قدر لطف او خجـالت داد من را مردم همه دنیاش بر وفق مراد است هر کس رفیق بیکسی هایش جواد است ای که تو را پروردگارت داده عزت نه ساله بودی و شدی صاحب ولایت ای که به گهواره چو عیسی لب گشودی عـالـم به قـربـانت، خـداوند کرامت ای یـادگـار حـضرت باب الحوائج! دیـدیـم از تو مـعـجـزات بـینهـایت دل بُـردهای از دوسـتان و دشمنانت مـأمـون به آقـایی تـو داده شـهـادت از عمر کوتاه تو مردم، قدر یک قرن دیـدنـد آقـایـی، وفــاداری، مـحـبّـت مثـل رضا با دشمنت هم مهـربـانی امّــیــد اول آخــر، بــیــچــارگـانـی دار و ندار حضرت معصومهای تو آقا بهـار حـضرت مـعـصومهای تو بعد از علی موسی الرضا در این زمانه دلدار و یار حضرت معصومهای تو گردد عـلـیِ اکـبـر و زینب تـداعـی وقتی کنار حضرت معصومهای تو هم حضرت معصومه باشد بیقرارت هم بیقرار حضرت معصومهای تو مانند یک قرص قـمـر امّـید بـخـشِ شبهای تار حضرت معصومهای تو دیدیم که در صحن قم حاجت روا شد هرکس که ذکرش یا جواد و یا رضا شد بابا پس از اینکه به گوش تو اذان گفت از داغ عاشورایی این دودمان گفت از کربلا، از تشنگی، از سربریدن از کوفه و بیحرمتی بر میهمان گفت از تشنگی، از حرمله، از شرم عباس از کودک شش ماهه و تیر و کمان گفت از غــصـه گـهـوارۀ خـالـی اصغـر از خون دلهای رباب نیمه جان گفت من مـطئن هـسـتم که ای آقـا برایت نه سال هر جا کرد فرصت، آن به آن گفت: بابـا هـمـیـشه یاد جـد سـر جدا باش هر روز و شب گریه کن کرببلا باش
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
قلب عـوالـم گر در این ایـام شاد است از یـمن مـیلاد جـواد ابن الجـواد است مـا لـذّت هـر جـود را بـا او چـشیـدیم ورنه به ظاهر مرد بخشنده زیاد است وقتی کرامتهای او بیحد و مرز است بازار حـاتمهای این عـالَـم کـساد است هر کوچک این قوم خود مردی بزرگ است در پـنـج سـالـی او امامِ اعـتـقـاد است در کـاظمینِ او شود هر اشک، لبخـند زیرا برای شیـعـیان باب المـراد است روی نـیـاز مـا به سمت بینـیاز است بر حاجت ما او اجـابت را نهـاد است مشهد اگر نـزدیک باشد بستِ طـوسی راه ورود مـا فـقـط بـاب الجـواد است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
مژده ای یاران نگار آمد نگار آمد نگار بر تـنِ هـستی قـرار آمد قرار آمد قـرار غنچۀ زهرا به بار آمد به بار آمد به بار عالم از یک گل بهار آمد بهار آمد بهار آمد بهار جـان به شوق او؛ نثار آمد نثار آمد نـثار لیل رفـت اینک نهار آمد نهـار آمد نهار دامن ریحـانهات گـردیده گـلشن یا رضا خانۀ تو، قلب تو، چشم تو روشن یا رضا ای رضائیون رخ ابن الرضا را بنگرید رکن ایمان، حصن دین، کهف تُقی را بنگرید چـارده مرآت حُـسن کـبـریـا را بنگـرید هیبت و قدر و جلال مرتضی را بنگرید بر سر دست رضا حُسن خدا را بنگرید طلعت قرآن جمال مصطـفی را بنگـرید قـبلۀ اهل ولا باب الـمراد است این پسر جود با لبخند میگوید جواد است این پسر ای عروس فـاطمه خـیـرالانـام آوردهای عـاشـر مــاه رجـب مــاه تـمـام آوردهای عـرشیـان را آفـتـابـی مـستـدام آوردهای فرشیان را رهبری گردون مقام آوردهای نـوریان را در همه عـالـم امام آوردهای نــاریـان را آیـت بــرداً ســلام آوردهای جان جان عالم است این بر سر دوشش بگیر ای عروس موسی جعفر در آغوشش بگیر آسمان گوید که این خورشید تابان من است عرش میبالد که این ماه فروزان من است عدل مینازد که این مولود، میزان من است وحی میخندد که این پاکیزه تن، جان من است مادرش ریحانه میگوید که ریحان من است در بغل او را رضا گیرد که قرآن من است بشنوید از حضرت جبریل با صوت جلی کــوثـر دوم مـبـارک بـاد بـر آل عــلــی ای وجود جود از جود وجودت یا جواد دوستان و دشمنان مرهون جودت یا جواد حضرت معبود مشتاق سجودت یا جواد لوح دل آئـینۀ غـیب و شهـودت یا جواد مـدح تو گـفـته خـداوند ودودت یا جـواد ای ز وهم خلق، بالاتر حدودت یا جواد تا ابد ظرف وجود از جود و احسان تو پُر هم تو دُرّ هشت دریایی و هم بحر سه دُر نوح دل یوسف لقا موسی کلام عیسی دمی بحر ایمان را گهر دُرهای رحمت را یمی هم کـتاب الله نـاطق هم خطاب محکـمی در محـیط عـلـم سـکّـانـدار کـلّ عـالـمی در سنـین خُـرد سـالی پـیـر پور اکـثـمی از تـمـام انـبـیـا غـیـر از محـمـد اعـلمی در جواب یک سؤال آری هزاران مسئله افکـنی بر گـردن صد پـور اکـثم سلـسله آبـرو بـخـشـان عــالـم آبــرومـنـد تـوأنـد در سنـیـن کـودکـی افـلاک پـابـنـد تـوأند جود و احسان، علم و تقوا چار فرزند توأند صد چو لقمان مستمند حکمت و پند توأند انـبـیاء یکـسرهـمه مشـتاق لبخـنـد توأند در سما افـلاکـیان از مهـر در بـند توأند باد و بارن، ابر و دریا بی قرارت میشود در شکار ماهیی مأمون شکارت میشود ای بلندای زمان مرهـون عـمر کوتهـت اخـتـران پـروانۀ روی نکـوتـر از مهت تن، نه بلکه جان ارباب کرم خاک رهت عرش و فرش و آسمانها و زمین دانشگهت علم ما کان و یکون سطری به قلب آگهت در کتاب آسمانی خوانده حق وجه اللّهت میدرخـشد تا قـیـامت کـوکـب اقـبـال تو شوکت عباسیان چون مور شد پامال تو دست تو وقـت کـرم کـار خـدایی میکند چشم تو از عالمی مشکل گشایی میکند خُـلق تو حتی ز دشـمن دلـربـایی میکند مِهر تو در مُلک دل فرمانروایی میکند ذات حق در طلعت تو خود نمایی میکند عـالم خـلـقت سر کـویت گـدایـی میکـند با تو دارم عرض حاجت از تو میخواهم مراد یا جـواد ابن جـواد ابـن جـواد ابن جـواد ای تو شمع و عالمت پروانه یا ابن الرضا ای رضا را نازنین دردانه یا ابن الرضا دامن ریحـانـه را ریحـانـه یا ابن الرضا جود، پیش جود تو افـسانه یا ابن الرضا من گـدایـم بر در این خانه یا ابن الرضا آشـنـایـم، نـیـسـتـم بـیگـانـه یا ابن الرضا تو مرا سر مست از جام ولایت میکنی تو به مأمون حرز مادر را عنایت میکنی کـیـستم من سائـل کوی تو یا ابن الرضا روز و شب گرم هیاهوی تو یا ابن الرضا مدح خوان تو، ثنا گوی تو یا ابن الرضا تشنه کامی بر لب جوی تو یا ابن الرضا من گدا، جود و کرم خوی تو یا ابن الرضا دست دل آوردهام سوی تو یا ابن الرضا ای هماره لطف و احسان و کرامت کارتان کیست «میثم» خـاک راه میثم تـمّـارتان
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
با مهر تو دل سپهـری از نور شود بـا یـاد تو سـیـنـه وادی طـور شـود تـنها نه ز مـقـدم تو شاد است رضا کـز آمـدنت فـاطـمـه مـسـرور شود ************* آن گـل که سرآغـاز شکـوفـائی بود رخـسـارۀ او بـهـشت رویـائـی بـود وقتی که در آغوش رضا می خندید چون دیـدن بـاغ گـل تمـاشـائی بود ************* ای گل که فضا معطر از بوی تو بود سر تا سر یثرب همه مشکوی تو بود وقتی که رضا تو را در آغوش گرفت در دیـدۀ او نـقـش گـل روی تو بود
: امتیاز
|